۱۳۹۴ خرداد ۲۰, چهارشنبه

زندگی شاید قطاری ست که هی سوت میزند!



بَه یاد "سهراب سپهری" وَ با تقیلد بَسیار از ایشان (ولی فقط در این شَعر! ... هان؟! آهان؟! ... آهان، شاید فقط در این شَعر!)

بخشَ اول شَعر توسط شخصَ شخیصَ شاعَر بَه زبان آلمانی "سروده" شده:

Das Leben geht weiter …
Manchmal wie ein Zug,
manchmal sogar wie ein Flugzeug!

("ناگهان چقدر زود دیر می شود"!)

وَ اما بخشَ فارسیَ شَعر! این شما وَ این بهترین وَ زیباترین وَ پُرمعناترین وَ حتی در عین حال بی معناترین شَعر (هان؟! ... ببخشید، شاهکاری) که در طول تاریخِ بشر سروده شده وَ تا هزاران وَ یا شاید حتی تا صدها وَ میلیونها هزار سالَ دیگر هیچ شخصی یا بَه عبارتی دیگر هیچ بنی بشری قادر نباشد، زیباتر وَ بهتر وَ پُرمعناتر و در عین حال بی معنا تر، چنین شاهکار ادبی ای را بَه جامعه یَ بشری ارائه دهد:

. . . وَلاکن زندگی ادامه دارد،
گاهی حتی مانند یَک قطار
که نه فقط روزها، بلکه حتی شبها
هی سوت می زند،
وَ گاه حتی مانند یَک هواپیما
که نه فقط روزها، بلکه حتی شبها
هی پرواز می کند وَ ازش صداهایَ
عجیب وَ غریب "در می شود"!

.   .   .
 
.
.

خاک بر سرت! حالا دیگه تو "برره" هم میری؟! ک.ک... فلان ف...!


مارچ 2015

.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر