۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

یَک شَعر دوده ای



به مناسبت یادبود همه ی از دست رفتگان:

ما روزی بَسیار توده جمع می کردیم،
امروز فقط "توته" جمع می کنیم ...


لغت نامه:
Tüte
در زبان آلمانی به کیسه های پلاستیکی گفته می شود که میتوان از فروشگاه ها خرید یا مجانی گرفت تا آدم لوازمی را که خریده، در آن قرار دهد و حمل کند.


فوریه 2015

.

نسبت ات به نسبتم!



شخصی که بدون کفش مانده بود،
رفت به یک کفش فروشی.
فروشنده از وی پرسید:
"لنگه ی لنگت چقدر است؟"

.  .  .
Länge
به آلمانی یعنی "طول" یا "درازی". عین همان لِنگِه یِ خودمان خوانده می شود، حتی اگر لُنگ 
(Long)
رویش انداخته باشند.
.  .  .

یارو که اندکی نسبی بی ادب بود،
با آرامشی بسیار نسبی،
با لنگه کفشی بسیار- نِسبی- دراز،
کوبید آرام بر سرِ آن فردِ بسیار- نسبی - احمق ...


توضیح (1): نسبتا ً همه چیز خیلی نسبی بود.

توضیح (2):
یَک شَعر شلغمی،
به صدای ضربِ طلقمی،
به خنده ای که در حلقمی،
به ناله ی اشخاص خلقمی ...


فوریه 2015
.

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

بلال خوبه یا ذرت، یا هر دوتاش؟!


در این دنیا
که همه چیز هایس است،
بسیاری چیزها
شبیه "کلبه ی مایس" است.


ژانویه 2015



لغت نامه:

heiss
به آلمانی یعنی داغ

Mais
به آلمانی یعنی ذرت

"کلبه ی مایس" اشاره ای ست به کلمه ی
Maiskolben
که معنی اش می شود بلال یا به زبان کودکانِ امروزی "ذرت با دسته"J


توضیح: این شَعر از آن دسته اشعاری ست که در حسرتِ خوردنِ یک دانه بلال که روی آتشِ ذغال پخته شده، سروده شده.

.